حدودا 2 ماه پیش چند تا از دوستای عراقیم تصمیم گرفتند برای برگشتن به کشورشون از ایران هم یک بازدید داشته باشند.خلاصه که من بودم و 3- 4 تا عرب و 2 روز وقت که به اینا یه مقدار فارسی یاد بدم.
واقعا فکر نمیکردم این کار اینقدر سخت باشه.اصلا یاد نمیگرفتند و تلفظ هاشون همه اشتباه و یعضا به شدت خنده دار بود.(با عرض پوزش اینجا خانواده نشسته من نمیتونم مثال بزنم).قبلا به هندیها فارسی یاد داده بودم و خیلی خوب یاد گرفته بودند.اما این سری هیچ شیوه ای جواب نداد.در نهایت با توجه به کمبود وقت و سایر موارد اینا نتونستند چیزی یاد بگیرند.
تا اینکه هفته پیش از عراق برگشتند و اومدن سر زدن به من.(متن مباحثه عینا در ادامه می آید):
رامین: Hi dudes,welcome back,how was the vacation
برادران عراقی با لهجه فصیح فارسی: سلام آقا رامین.چطوری؟چه خیر؟چکار میکنی؟خوبی؟خوش آمدی وکلی حرف دیگه به زبون فارسی
من که حسابی تعجب کردم.آخه چجوری اینا اینقدر خوب با لهجه روان فارسی حرف میزنند.اینائی که اصلا نمیتونستند از رو فارسی بخونند.ازشون پرسیدم که چطو شد که ایطو شد؟....
جوابشون خیلی جالب بود.اونا تو بازار های کربلا و از فروشنده های عراقی فارسی یاد گرفته بودند...
حالا شما بگید اون فروشنده های عراقی برا چی فارسی یاد گرفتند؟
جئنا لنبقی
4 صبح و زرشک پلو با مرغ
دوستان یکی یکی فی لطر شدند، بلاگری نمونده غیر از خود من
حالگیری از گوگل
[عناوین آرشیوشده]
خرداد 1387
اردیبهشت 1387
فروردین 1387
فروردین 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
دی 1388
فروردین 89
اردیبهشت 89
بیولوژی و بیوتکنولوژِی کشاورزی
پرش بلند
کوچ معنی من است
این نیز بگذرد...
انسان دختری از....؟
زندگی در سرزمین عجایب
زخمه
برف بهاری
دو خرمالو و سه هزار هایکو
نگار
میعادگاه دانشجویان ایرانی در آلمان
نق نقو
اموزش زبان هندی
آبی کوچک آرامش
روزانه های شیدا محمدی
جزیره نشین
پارسانوشت