نسخه۴۷
سه شنبه هفته گذشته همزمان با عید مبعث پیامبر عظیم الشان (ص ) رایزن علمی ایران جناب دکتر کافی در هند برای شانزدهمین بار در مدت نزدیک به سه سال فعالیت در شبه قاره به جمع دانشجویان شهر پونا تشریف آوردند.
این بار این مراسم یا بهتر بگم گرد هم آیی حالت بسیار ویژه ای داشت.به این خاطر که این آخرین سفر دکتر کافی در کسوت رایزن علمی به شهر پونا بود و ایشون در این سفر خبر اتمام ماموریتشون رو رسما به اطلاع دانشجویان رسوندند البته قبلا نیز اعلام شده بود که پایان ماموریت ایشون نزدیکه ولی زمان دقیقش اعلام نشده بود.در همین سفر نیز رایزن علمی جدید به دانشجویان معرفی شد.
آقای دکتر مومنی از اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان و دارای مدرک دکترا شیمی از دانشگاه BMU (یکی از برترین دانشگاههای هند و آسیا ) از این به بعد رایزن علمی ایران در منطقه شبه قاره خواهند بود.چهره ای که ایشون در روز معارفه از خود به جای گذاشت این امید رو در دل دانشجوها به وجود آورد که الان که دکتر کافی با سابقه بینظیر علمی و فرهنگی از میان ما میروند وجود شخصیت قابل، علمی و خاکی ای از خانواده دانشجویان هند این اجازه رو به ذهن ما نمیده که تردیدی در بهتر شدن روابط علمی ایران و هند واحقاق حقوق دانشجویان هند که شروع آن توسط دکتر کافی کلیک خورده بود به خود بدهد.(ان شاء الله ) تمام دانشجویان و ایرانیان مقیم هند که سالهای زیادی در هند بودند متفق القول دوران آقای کافی را نقطه عطفی در روابط علمی ایران و هند میدانند که در آینده نزدیک حتما شاهد ثمره این همکاریها در سیستم آموزشی کشور عزیزمون نیز خواهیم بود.
بعد از صحبتهای آقاس کافی.رایزن علمی جدید بر روی سن حاضر شدند و با اشاره به آیه من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق و والا دانستن فعالیت های انجام شده توسط آقای کافی در این مدت از ایشان تشکر کردند و سپس بنا به درخواست دانشجویان به معرفی خود پرداختند ایشون در قسمتی از صحبتاشون به این اشاره داشتند که دانش آموز بسیار باهوشی بودند و بخاطر مشکلی که شب قبل از آخرین امتحان کلاس دوازدهمشون در درس ترسیم ارقام( گویا دکتر مومنی خدای این درس هم بوده اند) براشون پیش اومده بود به جای بیست ۱۹.۲۵ گرفتند و به جای شاگرد اول شاگرد دوم شدند وبورس تحصیلی امریکا که در اون زمان به دانش آموزان برتر تعلق میگرفت رو از دست دادند و این مساله تا سالها برای ایشون درد آور بوده هر چند که گذشت زمان دکتر رو نسبت به این ناکامی شاکر خداوند کرده بود و ایشون الان بسیار راضی هستند که اون زمان این امکان از ایشون سلب شد.آقای دکتر گفت مشکلی که برام پیش اومده بود به قول ما کرمانیها بیماری گل مژه بود و از این جهت برام جالب بود که ما مشهدی هی هم به این بیماری میگیم گل موژه!!!
.دکتر مومنی دارای مدرک دکترای شیمی با بیش از ۵۰ مقاله علمی بین المللی از خاطرات تحصیلی خود در هند برای دانشجویان صحبت کردند و از اینکه زمانی که ایشون به شهر بنارس رسیدند رئیس این دانشگاه شخصا برای استقبال از ایشون به ایستگاه قطار رفتند که افتخار بزرگی حتی برای ما محسوب میشود و اینکه زمانی که در سال ۱۳۶۸ به ایران برگشتند هیچ کس از هند و مدارک معتبر علمی آن خبر نداشت و ایشون در ایران با نگاههای ناشایستی به خاطر تحصیل در هند رو.برو میشدند و در حالی که میتونستند در همون زمان با حقوق ۳۵۰۰ دلار به کانادا بروند باز هم به شوق ایران با تحمل این نگاه های ناشایست به ایران برگشتند و با وجود تمام بی مهریها توانستند در مدت کمی نکاه ناشایست اون افراد رو با رفتار و شایستگی خودشون تبدیل به یک نگاه واقعی و جدی به هند و سیستم آموزشی اون بکنند .
ایشون همچنین ابراز داشتند که قبل از اومدن به هند بیشتر کشورهای مهم اروپا از جمله انگلیس و آلمان و کشورهائی مثل امریکا رو دیده بودند ولی هیج کدام ار آنها برای تحصیل بهتر از هند به نظر نرسید.نظری که به نظرمیرسه همین امروز هم به اون پایبند هستند.
دکتر مومنی همچنین با گلایه از برخورد فعلی مسولان دانشگاه پونا با دانشجویال ایرانی با جدیت خواستار محکوم شدن این رفتار و خود باوری دانشجویان از ایرانی بودن و شان بالای ایرانی کردند.
در آخر نیز نامه تشکر و خداحافظی از دکتر کافی توسط نماینده شایسته ایشون در پونا آقای اکبر بادپا به نمایندگی از دانشجویان قرائت شد.
این جلسه با تاخیر از ساعت ۱۹:۴۵تا ۲۳:۳۰ شب ادامه داشت و در آخر این مراسم نیز با غذای ایرانی از دانشحویان پذیرائی شد.
و اما چرا دل من مادی و معنوی سوخت
از مدتها قبل و در پی شنیدن خبر اتمام ماموریت دکتر کافی به دنبال اینم بودم که مصاحبه ای با ایشون ترتیب بدم و به عنوان مصاحبه ویژه اون رو برای ایروا و ایسنا بفرستم.
اما هیچ وقت از زمان دقیق اومدن آقای کافی به پونا خبر نداشتم تا اینکه دقیقا یک شب قبل از اومدن ایشون از طریق سایت رایزن علمی متوجه زمان دقیق شدم و فهمیدم که باید سریع دست بکار شم.فردای اون روز یعنی صبح روز مراسم با پرس و جو محل برگذاری مراسم رو شناسائی کردم.و بعد از ظهر هم جلسه با تاخیر یک ساعته با اونی که توی سایت زده بودند شروع شد.وقتی فهمیدم گه رایزن جدید علمی هم در این جلسه حضور دارند کلی خوشحال شدم و با خودم گفتم عجب مصاحبه ای بشه ۲ تا رایزن علمی سابق و جدید حضور دارند و مقایسه دیدگاهها و کم و کاست مسائل آموزشی هند با این دو نفر میتونه خمیر مایه یه مصاحبه جوندار بشه.(به قول یکی از سخنرانان جلسه بی مایه فطیره )
در بین جلسه که چند ثانیه استراحت داده شده بود خودمو بهشون رسوندم و بعد از خوش و بشی با این دو عزیز تقاضای وقت مصاحبه کردم که دکتر کافی هم روی همشهری رو زمین ننداخت و با علاقه ساعت ۱۱ فردای اون روز رو در هتل سنچری برای مصاحبه تائین کردند و دکتر مومنی هم آدرس هتل رو به من دادند.
وقتی قرار مصاحبه رو گذاشتم تا آخر جلسه به دنبال این بودم که بتونم سوالات مناسبی رو از صحبتهای دانشجویان و رایزنان علمی برای مصاحبه آماده کنم.
بعد از اتمام مراسم سهم غذا رو گرفتم و به خونه برگشتم.در یخچال رو باز کردم و یادم اومد که قبل از رفتن شیر موزی آماده کرده بودم که بخورم اما یادم رفته بود و از اونجائی که میخواستم سریع سرد بشه اونو تو فریزر یخچال گذاشته بودم.وقتی درش اووردم دیدم شده یه تیکه یخ.گداشتمش تا یخش باز شه بعد شام خوردم و یه مقدار کار عقب افتاده داشتم که بهشون یه ذره سر و سامون دادم سوالات مصاحبه رو تایپ کردم که از نظر خودم مثلا یه پله فردا جلو باشم و دیگه فردا نیازی به انجام این کار نباشه.بعد از اتمام این کار رفتم مسواک بزنم و بخوابم ( ساعت ۳ ) که چشمم دوباره به اون شیر موزه افتاد که این دفه یخشم آب شده بود.با اینکه اصلا میل نداشتم تا ته خوردمش و بعدشم خوابیدم که فردا ساعت ۱۱ صبح هتل سنچری برای مصاحبه آماده باشم.فقط میخوام بگم که من تا ساعت ۵ بیشتر نتونستم بخوابم تو اون مدت هم همش خواب گل موژه دکتر مومنی رو میدیدم و اون شیر موزه کذائی امان ما رو برید بطوریکه از دل درد نه میتونستم بخوابم نه اینکه کار دیگه ای بکنم.فقط تا جائی که تونستم آب خوردم که سمش از بدنم خارج شه اما اصلا فایده نداشت (تا اینجا دل من مادی سوخت ) میترسیدم برم بیمارستان تو راه حالم بدتر بشه و نتونم رانندگی کنم (حداقل خونه دستشوئی دم دستمون بود ) تا اینکه بعد از کلی درد سر ساعت ۱۱ حالم بهتر شد ولی از شدت خواب اصلا توان اینو نداشتم که چشمامو باز کنم فقط وقتی به خودم اومدم دیدم ساعت ۱ شده سریع آماده شدم که حداقل آزمایشگاه ساعت ۲:۳۰رو از دست ندم.وقتی داشتم سوار ماشین میشدم تازه یادم اومد که ساعت ۱۱ هتل سنچری قراری داشتم اما چه فایده که دیگه خیلی دیر بود و اینجا بود که دل من معنوی هم سوخت.و تو دلم گفتم لعنت بر چشمی که بیموقع به شیر موز بیفتد...
برای دکتر ایمیل فرستادم و رسما از بد قولی که کردم معذرت خواهی کردم.تنها چیزی که من موقعی که یه اتفاق بد برام میفته انجام میدم اینه که میگم قسمت بود.اما این دفعه با درسی که از گل موژه دکتر مومنی گرفتم بیشتر به این حرفم اعتقاد پیدا میکنم و عمیقا میگم قسمت بود...
همین الان متوجه شدم ایمیل هام برگشت خورده و حتما اشکالی در آدرس اون بوده که دوباره بررسیش میکنم.
۱:طاسی چیست؟
طاسی (Alopecia) از دست دادن و در واقع ریزش مو میباشد که بیشترین عارضه مورد توجه در پوست سر نیز میباشد.طاسی در مردها بیشتر از خانم ها شایع است.
۲:دلایل طاسی:
دلایل متعددی برای ابتلا به طاسی وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به بالا رفتن سن .تغییرات ( مشکلات ) هورمونی .داشتن سابقه خانوادگی طاسی. سوختگی و یا زخم پوست سر اشاره کرد.از این میان شایعترین دلیل طاسی را میتوان سابقه فامیلی دانست.
۳:موها چگونه آسیب میبینند؟
پوست سر دارای بیش از صد هزار پیاز مو میباشدکه به طور پیوسته مو تولید میکنند.زمانی که یک مو از ریشه خود جدا میشود یک رشته موی جدید از همان ریشه شروع به رویش میکند.
ریزش مو از زمانی شروع میشود که آنزیم ویژه ای هورمون تستسترون را به هورمون جدیدی به نام دایهایدرو تستسترون ( DHT ) تبدیل میکند.DHT هورمونی است که ابتدا باعث ریزش مو در قسمت جلو سر میشود و بعدها به سمت عقبتر و مرکز سر نیز سرایت میکند.البته این هورمون تاثیری بر موهای پشت سر و اطراف سر ندارد.
۴:انواع کچلی
الف) ریزش مو مدل مردانه: علت این ریزش مو ژنتیک و سابقه فامیلی میباشد.
ب) آلوپسی آرئاتا: که ریزش مو برگشت پذیر میباشد که البته ناگهانی اتفاق می افتد و گاها در قسمت ریش آقایان نیز دیده میشود.
پ) آلوپسی سمی یا داروئی: علت آن حساسیت به بعضی داروها ( بخصوص شیمی درمانی ) و یا ابتلا به بیماری خاص میباشد.در این نوع ریزش مو موها بدون ترتیب خاصی شروع به ریزش با سرعت بالا میکنند.نمونه این ریزش موها در افراد سرطانی به وفور دیده میشود.
ت)آلوپسی سوختگی: که همانطور که از نامش پیداست علت آن سوختگی پوست سر میباشد.البته ریزش مو به دلیل جراحت .اشعه X و سرطان پوست نیز در این حیطه قرار میگیرد.
۵:درمانهای باستانی طاسی!!! :
به طور تقریبی انسان۲۵ سال است که به طور جدی به دنبال راهی برای درمان طاسی سر میباشد.اما در مصر باستان انسانها از چربیهای جنازه مار. شیر. غاز. کرگدن. بز کوهی و ... پمادی برای این منظور بدست می آوردند. البرز پاپیروس ( ۱۵۵۳ سال قبل از میلاد مسیح ) معتقد بود که ریزش مو را میتوان با معجونی از آهن. سرب. پیاز. سنگ مرمر و عسل درمان نمود.(لازم به ذکر که این معجون خوردنی نبود.بلکه باید به سطح پوست سر مالونده میشد).
۶: درمانهای شرقی :
اکثر شرقیها معتقد بودند اگر انسان سر و ته شود یعنی روی سرش بایستد بعلت افزایش جریان خون به مغز میتواند طاسی را درمان کند.هر چند چینی ها معتقد بودند پمادی از بیضه حیوانات و بعضی گیاهان میتواند طاسی را درمان کند.
۷: آغاز کشف و تولید داروهای موثر:
از دوران ما قبل تاریخ تا سال ۱۹۷۸ تقریبا درمان مطمئنی برای طاسی پیدا نشده بود.تا اینکه در این سال ماینوکسیدیل با نام تجاری رگین ( Rogain ) به عنوان یک ماده مناسب برای پیشگیری از ریزش مو معرفی شد.جالب اینجاست که این ماده به عنوان داروی فشار خون نیز تا آن موقع ( و حتی امروزه ) تجویز می شد.این اولین باری بود که یک دارو که واقعا از ریزش مو جلوگیری می کرد معرفی شد.
۸:جادوی داروهای مدرن :
در سال ۱۹۹۸ تاثیر پروپشیا بر درمان ریزش مو اثبات شد.این دارو که برای درمان بیماری پروستات بزرگ استفاده میشد تاثیر چشمگیری در جلوگیری از ریزش مو و تشویق به رویش دوباره موهای از دست رفته داشت.
۹:کاشتن مو:
این روش در سال ۱۹۸۰ به طور رسمی مورد استفاده قرار گرفت.در دهه گذشته این روش پیشرفت چشمگیری داشته است اما هنوز نتوانسته است یک روش کاملا بی خطر باشد.
پی نوشتها
۱: مینا خانم سوال شما واضح نیست.البته من نمیدونم شایا خانم روی چه اصلی به شما گفتند شاید من جوابتونو ندم.اما من شخصا همیشه وقتی رو اختصاص به سوالات دوستان میدم و همیشه جوابی که به سوالات میدم یه جواب کاملا درست و بی درد سر است.چون من اگه جواب چیزی رو ندونم اصلا در موردش حرف نمیزنم و خیلی اوقات هم از دوستان گله داشتم که چرا وقتی کسی ازشون چیزی میپرسه با جوابای بی ربط و غیر واقعی مشکل دوستان رو چند برابر میکنند.در ضمن من در پست های قبلی عملا گفتم که دوستان هر سوالی که در مورد پونا و دانشگاهاش داشته باشن من در خدمتم.پس اصلا نیازی به خواهش کردن نیست.لطفا تمام سوالاتتون رو به صورت مفهوم به من ای میل بدین و من در کوتاهترین مدت در خدمتتون خواهم بود.
۲: هاپوتی عزیز همونجور که گفتی مصرف آب زیاد برای سلامتی کلیه خیلی خوبه.در واقع برای کل دستگاه ادراری خوبه.روشن نگه داشتن رنگ ادرار میتونه مهمترین مسئله در پیشگیری از بیماری های کلیه باشه که این هم به جز با مصرف مایعات امکان پذیر نیست و چه مایعی بهتر از آب.راستی امروز یه تبلیغ دیدم برای درمان شب ادراری.اگه اطلاعات خواستی خبر بده.
۳:خاطراتچی عزیز من مفتخرم به غلامی و زیر سایه امام رضا بودن.حیف از اینکه ۳-۴ ساله دلمونو خوش کردیم به زیارت اینترنتیش...
نسخه ۴۵
سلام.
خیلی از دوستان عزیز نسبت به آپ قبلی من دلخور شده بودند که چرا تو اسم مطلبتو گذاشتی افتتاح ایروا و معرفی دانشگاه پونا و اونوقت فقط متن مربوط به ایروا رو نوشتی و اینکه آیا تو ما رو سر کار گذاشتی که اگه قصدت این باشه که وای به حالت و دیگه مگه دستم بهت نرسه و ۱۰۰۰ تا تهدید دیگه.در جواب خواستم به همه بگم که خونسرد باشین.من مطلب رو نوشتم و شما نتونستین ببینین.یعنی من میخواستم ببینم که شما از امکانات وبلاگ من استفاده میکنین یا اینکه...( just wait )
از طرفی عده ای هم از رنگ صفحه خوششون نیومده بود و میگفتن که آخه مشکی هم شد رنگ برای قالب وبلاگ و از میونه بدشون با رنگ مشکی حرف میزدند و ...
بعضی ها هم فرمودند که چرا اینجا همه چی برق میزنه؟که منم اصلاحش کردم که به جای هر یک ثانیه هر ده ثانیه یک بار همه چی برق بزنه.
بالاخره این اظهارات دوستان عزیز باعث شد تا من هم بر اون بشم که اولا بهشون بگم مشکی رنگ عشقه (ایول ابومسلم.فقط ببینین این فصل چه میکنه)و اینجوری در مورد مشکی اظهار نظر نکنین و ثانیا اگه به سمت راست بالای صفحه نگاه کنین خیلی خوب میبینین که من قبلا فکر سلیقه های مختلف رو کردم و منوی انتخاب رنگ صفحه هم برای احترام به نظرات شماست و اگه شما یک بار رنگ پیش زمینه رو عوض میکردین مطالب مربوط به دانشگاه پونا رو هم میتونستین ببینین.در واقع من رنگ نوشتمو با رنگ صفحه یکی کردم که شما ها رو امتحان کنم که اکثرتونم رد شدین
در هر صورت نسخه این هفته هم آماده است و پیش روتون
با سنگ کلیه بیشتر آشنا شویم
سنگهای مجاری ادراری یکی از دردناکترین و شایع ترین امراض اورولوژیکی میباشند.در بسیاری از بیماران سنگ تشکیل شده به مرور زمان دفع میشود و از بین میرود.اما همواره احتمال دوباره به وجود آمدن سنگ وجود دارد.این احتمال زمانی افزایش پیدا می کند که شخص غذاهای سرشار از اگزالاتها پروئین و سدیم مصرف کند و یا به اندازه کافی از مایعات و آب استفاده نکند.پس بنابر این بهترین روش برای جلوگیری از بازگشت سنگ میتواند پیشگیری از آن با رعایت رژیم غذائی مناسب باشد.گاها برای این منظور از دارو نیز استفاده میشود.
در رابطه با رژیم غذائی مناسب به منظور پیشگیری از سنگ کلیه باید گفت که باید و نبایدهای بسیاری در بین عوام رواج دارد که من رو بر این کرد که به دنبال دلایل علمی و واقعی هر کدام از آنها باشم و در رژیمهای غذائی خاصی که برای این منظور توصیه میشود ولی کاربردی ندارد را به شما معرفی کنم. در اینجا با نگاهی علمی میخواهیم به بررسی انواع رژیم های غذائی توصیه شده برای درمان و یا پیشگیری سنگ کلیه بپردازیم.
۱: گوجه فرنگی اسفناج و از این دست
گوجه فرنگی از آن دسته از مواد غذائی است که عوام همواره آنرا تحریک کننده رشد سنگ کلیه به شمار می آورند و معتقد هستند مصرف آن به بزرگتر شدن سنگ کلیه کمک میکند!!!علاوه بر آن اسفناج و بعضی از سبزیها هم به همین صفت شهره هستند.در واقع علت آنرا هم وجود کریستال های کلسیم اگزالات در این سبزیجات میدانند.اما آیا این تفکر صحیح است؟
-
در یک تحقیق تازه طی مدت معینی مقدار مشخصی از کلسیم اگزالات به گروهی از داوطلبان سالم داده شد.در مدفوع ۹۷٪ از این افراد کریستالهای کلسیم اگزالات توسط اشعه X شناسائی شد.این نتیجه خود گواه روشنی بر عدم جذب کلسیم اگزالات از این مواد به جریان خون میباشد.
-
در تحقیق دیگری به گروهی دیگر رژیم غذائی فاقد کلسیم اگزالات برای مدت مشخصی داده شده بود.در ادرار این افراد هم وجود کلسیم اگزالات تائید شد.
از بررسی نتیجه این ۲ آزمایش میتوان نتیجه کلی گرفت که هر فردی بدون توجه به رژیم غذائی سرشار و یا فاقد کلسیم اگزالات.همواره این ماده را دفع میکند.در این صورت چه چیزی میتواند دلیل حذف این سبزیجات از وعده های غذائی بیماران سنگ کلیه باشد؟
۲:شیر و سایر محصولات لبنی
بسیاری از افرادی که مبتلا به سنگ کلیه و سنگ مثانه و ... میشوند به طور جدی مصرف شیر و محصولات لبنی با این تفکر که کلسیم موجود در آنها باعث پیشرفت در بیماری میشود کنار میگذارند.
این یک اشتباه بزرگ است.کلسیم یک ماده معدنی بسیار مفید و ضروری در بدن میباشد.کلسیم در روند کار کردن طبیعی قلب و انقباض ماهیچه های اسکلتی بدن و لخته شدن خون (در مواقع جراحت) نقشی غیر قابل انکار دارد.اگر کلسیم مورد نیاز بدن از غذاهای دریافتی بدن جذب نشود بدن مجبور به استفاده از کلسیم موجود در استخوان ها میشود.که این خود باعث تحلیل رفتن استخوان و عدم استحکام آن میشود.بنابر این عاقلانه نیست که برای پیشگیری از سنگ کلیه مصرف لبنیات را قطع کرد.
۳:هسته و دانه میوه ها
عده ای از مردم معتقد هستند که خوردن دانه میوها (مانند انگور) به علت سختی که دارد باعث تحریک سنگ های مجاری ادراری میشود.
غذائی که ما مصرف میکنیم در معده و روده به واحدهای سازنده آن تجزیه میشود.آن عناصری که بدن نیازی به آنها ندارد دفع میشوند و آنهائی که مورد نیاز بدن هستند جذب میشوند و به جگر فرستاده میشوند.جگر اولین فیلتر بدن میباشد که در آن واکنشهای متعدد شیمیائی صورت میگیرد.بعد از آن توسط خون به قلب منتقل میشوند.از قلب این مواد به شش ها برای دریافت اکسیژن فرستاده میشوند و برای پمپاژ به قلب بر میگردند.و دوباره از آنجا بخشی از آن کلیه فرستاده میشوند و اینبار کلیه مواد اضافی را به صورت ادرار از بدن خارج میکند...
پس چطور این امکان وجود دارد که هسته نامغذی یک میوه از این همه فیلتر بگذرد و در کلیه باقی بماند و باعث تشکیل سنگ کلیه شود؟
اندازه یک سنگ کلیه
۴:خوردن خاک و گل در دوران طفولیت
اکثر کودکان (بهتر بگم هممون) اقدام به خاک خوری میکنند که نتایج آن به صورت اسهال و یا یبوست و ... بروز پیدا میکند و نه به صورت سنگ.
۵:مصرف گوشت
هیچ گواهی وجود ندارد که اثبات کند مصرف گوشت (قرمز و سفید ) باعث سنگ کلیه میشود اما در بعضی جوامع مانند ایالات متحده هنگام سنگ کلیه توصیه ای بر استفاده از این فراورده ها نمیشود.
۶؟آب معدنی و آبهائی که از دل کوه سرچشمه میگیرند
این آبها دارای مقادیر بالائی از مواد معدنی هستند که به همین دلیل توسط عده ای تشدید کننده سنگ کلیه (مجاری ادراری) به حساب می آیند.اما شخصا هیچ تحقیقی که این ادعا را اثبات کند نیافتم.اگر شما اطلاعاتی دارین به من هم بگین.
۷:اثر چربی و فشار خون
در این مورد هم من چیزی پیدا نکردم.مثل اینکه تعداد افرادی که دارای چربی خون و یا فشار خون بالا هستند و از انواع سنگهای مجاری ادراری رنج میبرند کم نیست ولی در مجموع نمیتوان فشار و چربی خون بالا را علتی بر تشکیل سنگ کلیه دانست.
سنگ کلیه یک بیماری ارثی نیز به شمار می آید و مردها چهار برابر زنان به این بیماری دچار میشوند.
با تشکر از دکتر باپات (Bhapat)
مشاور و متخصص بیماری های اورولوژیک
نسخه ۴۴
پس از مدت ها انتظار بالاخره امروز وبگاه جامعه مجازی وب نویسان ایرانی خارج از کشور ( ایروا) با آدرس www.irwa.ir افتتاح شد.
مرحله ی دوم زیرساخت وبگاه ایروا با تهیه فضای مورد نیاز آن با مساعدت شرکت تارتان به آدرس: www.tartanspace.com آغاز شد. لازم به ذکر که از این پس شرکت تارتان بعنوان اسپانسور فضای مورد نیاز وبگاه ایروا شناخته میشود
مرحله ی سوم زیرساخت وبگاه ایروا با مرتفع شدن یک سری از محدودیتها از جانب اسپانسور به زودی آغاز خواهد شد
تا تکمیل شدن زیرساختهای لازم برای راه اندازی کامل وبگاه ایروا، فعالیت گروهی ایروا همچنان بر روی آدرس وبنوشت ایروا به آدرس: www.irwa.blogfa.com ادامه خواهد داشت
همکاری و همیاری شما در ارسال پیشنهادات و ایده های خود به مدیران گروه باعث دلگرمی و سرعت بخشی به روند کار خواهد شد
با تبریک سالروز میلاد امام علی (علیه السلام) و روز پدر و آرزوی پیروزی و سعادت روزافزون برای همه ی شما هم میهنان وب نگار
رامین بایوتک نیز با حمایت همه جانبه از ایده های برتر ایروا افتتاح وبگاه جدید را به وبلاگ نویسان و بخصوص ایروائیان محترم و در راس آن خاطراتچی و محسن داداشی که الحق تمامی زحمات در ایروا بر دوش ایشان است تبریک میگوید.
دانشمندان آلمانی در تحقیقی تازه به کشف جالبی در زندگی پرندگان دست یافند. این دانشمندان با تحقیقاتی که بر روی طوطی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که طوطی ها هم همانند انسانها برای فرزندان خود نام انتخاب میکنند و آنها را با نامهایشان صدا میزنند.
دانشمندان رفتار شناسی دانشگاه هامبورگ اعلام کردند که با بررسی گونه ای از طوطی متعلق به منطقه جنوب امریکا (کلمبیا) به این نتیجه رسیدند. جالب اینجاست که هر تعداد زاده جدید که متولد شود نامی جداگانه از سایر زاده ها خواهد داشت و هیچ کدام از آنها نامی مشترک با دیگری ندارد.
دکتر ونکر رئیس اینستیتو جانور شناسی دانشگاه هامبورگ اعلام کرد هر چند تا به اینجا به کشف بزرگی رسیده ایم و آنرا اثبات کرده ایم هنوز دقیقا نتوانستیم اثبات کنیم که این اسامی اسامی اکتسابی (مانند مادری که اسم فرزندش را به دلخواه مثلا علی می گذارد) می باشد یا نوعی از نام گذاری ژنتیکی (مثل اینکه طوطی فرزندش را فرزندم و ... می خواند) میباشد.
در این میان نکته جالب تر این بود که طوطی مادر طبق یک عادت غریزی می تواند با تولید صدای خاص شبیه به گریه زاده خود را نسبت به بازگشت به آشیانه مطلع سازد. این صدا می تواند در بین هیاهو و سر و صدای سایر طوطی ها بدون مشکل به زاده منتقل شود و زاده نیز از این فرمان تبعیت می کند. ونکر همچنین اضافه کرد این صداهای شبیه به گریه بصورت شکسته شکسته و ممتد به جریان می افتد و هر گریه بین ۹۰ تا ۱۲۰ میلی ثانیه طول میکشد.
چنین تحقیقاتی قبلا بر روی بسیاری از جانورن انجام شده بود و نتیجه آن در مورد میمونها و دلفین مدتها قبل به اثبات رسیده بود.
جئنا لنبقی
4 صبح و زرشک پلو با مرغ
دوستان یکی یکی فی لطر شدند، بلاگری نمونده غیر از خود من
حالگیری از گوگل
[عناوین آرشیوشده]
خرداد 1387
اردیبهشت 1387
فروردین 1387
فروردین 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
دی 1388
فروردین 89
اردیبهشت 89
بیولوژی و بیوتکنولوژِی کشاورزی
پرش بلند
کوچ معنی من است
این نیز بگذرد...
انسان دختری از....؟
زندگی در سرزمین عجایب
زخمه
برف بهاری
دو خرمالو و سه هزار هایکو
نگار
میعادگاه دانشجویان ایرانی در آلمان
نق نقو
اموزش زبان هندی
آبی کوچک آرامش
روزانه های شیدا محمدی
جزیره نشین
پارسانوشت